مهتاب من بتاب

  • ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۶image description
مهتاب من بتاب

تا آینه باشی برای ما

کورسویی چند حتی …

بتاب تا سیرسیرکها فریادت زنند

و شاعران بسرایندت

بتاب تا شب تارمان شعری گردد

نوایی شود

خداگونه و پر از فریاد

مهتاب من بتاب

تا ایمان بیاوریم که خورشید زنده است

و خدا

هرچند دور

در همین نزدیکی است

و نغمه می‌سراید از عشق

از امید

بتاب

تا خدا فریاد زند :

« صبح نمرده است

و طلوع، رنگین کمانی خواهد شد از عشق . . . »

هر چند نباشیم و

 نبینیم …

مهتاب من بتاب

دیدگاه ها