آمدم بنویسم :
«نیامدی و خزان شد…»
به خود آمدم
دیدم
سالهاست که آمده ای
گل همیشه بهارم،
خزان افسانه زودباوران است
۵ آبان ماه ۹۲
آمدم بنویسم :
«نیامدی و خزان شد…»
به خود آمدم
دیدم
سالهاست که آمده ای
گل همیشه بهارم،
خزان افسانه زودباوران است
۵ آبان ماه ۹۲
دیدگاه ها
آمدی وبوی گل آورده ای
خواندمت،ازبهاران خوانده ای.
باتوآموختم گل دهم در شوره زار
همچو گندم نان دهم بی عطر یار….فدای آقای طبیب،شاگردشفیق جانانمان.پاینده باشی برادر